کد مطلب:149315 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:144

احتمال اثر
مطلب دیگری كه خواستم برای شما عرض كنم این است:

فقهای ما در باب امر به معروف و نهی از منكر دو مطلب گفته اند كه باید آنها را توضیح دهیم. یكی این است كه امر به معروف و نهی از منكر در جایی است كه انسان احتمال اثر بدهد. معنی این جمله چیست؟ امر به معروف و نهی از منكر یك قانون تعبدی مثل نماز یا روزه نیست كه البته حكمت و فلسفه و اثری دارد ولی به ما مربوط نیست كه ببینیم اگر اثر خودش را می بخشد انجام بدهیم و اگر اثر خودش را نمی بخشد انجام ندهیم. به ما گفته اند شما نماز را به هر حال باید بخوانید. این در اختیار تو نیست.

تو نمی توانی حساب كنی كه این نماز اثر دارد یا اثر ندارد. تو باید تحت این فرمول و قاعده بخوانی. اینكه این كار به نتیجه می رسد یا نمی رسد، از حوزه ی منطق بشر خارج است. ولی امر به معروف و نهی از منكر را بشر باید با منطق خودش اداره كند؛ یعنی همیشه در كارها باید روی آن نتیجه ای كه باید بر آن مترتب شود حساب كند. نیرو مصرف می كنی، مایه مصرف می كنی، امر به معروف و نهی از منكر می كنی، ولی حساب كن ببین تو در این كار چقدر به نتیجه و هدف می رسی. مثل تاجری باش كه وقتی سرمایه اش را خرج می كند، روی حساب (لااقل حساب احتمالات) می خواهد سودی كه از این كار می برد بیش از سرمایه ای باشد كه مصرف می كند، و این بسیار حرف منطقی ای است. یعنی اگر ما در جایی امر به معروف و نهی از منكر می كنیم، یك سرمایه ی مالی یا جانی یا لااقل یك سرمایه ی وقتی و زمانی مصرف كنیم ولی یقین داریم كه كوچكترین اثری نمی بخشد یا اثر معكوس می بخشد، آیا باز باید انجام بدهیم؟ نه. خیلی حرف منطقی و درستی است. این منطق در مقابل منطق خوارج است.


در فقه خوارج، امر به معروف و نهی از منكر یك تعبد محض است؛ یعنی انسان حق ندارد حساب و منطق را در آن وارد كند. او باید كوركورانه و چشم بسته، امر به معروف و نهی از منكر كند ولو یقین دارد كه در اینجا سرمایه را مصرف می كند و سودی هم نمی برد. می گوید به ما مربوط نیست، خدا گفته تو باید به هر حال امر به معروف و نهی از منكر كنی. ائمه ی ما به ما گفتند این اشتباه است؛ خدا این جور امر به معروف و نهی از منكر را دستور نداده است.

در امر به معروف و نهی از منكر قطعا باید حساب، تدبیر، فكر و منطق به كار برده شود. علمایی كه در مسائل اجتماعی مطالعه كرده اند،گفته اند كه راز انقراض خوارج همین بود كه در امر به معروف و نهی از منكر، منكر منطق بودند. می آمد در حضور یك جبار گردنكش در حالی كه شمشیرش را كشیده بود. یقین داشت كه در آنجا حرفش كوچكترین اثری ندارد، ولی می گفت: او هم آنا او را معدوم می كرد. به اصطلاح تاكتیك نداشتند، منطق و حساب در كارشان نبود، بی گدار خودشان را به آب می زدند. نتیجه، انقراضشان شد. ولی ائمه ی ما علیهم السلام گفتند این كار غلط است. «تقیه» هم كه شما شنیده اید یعنی به كار بردن تاكتیك در امر به معروف و نهی از منكر؛ از ماده ی «وقی» به معنی نگهداری است. یعنی چه؟ یعنی امر به معروف و نهی از منكر مبارزه است. در مبارزه، انسان وسیله ی دفاعی هم باید به كار ببرد؛ یعنی بزن ولی كوشش كن نخوری. اما تو می خواهی بگویی بر من جهاد واجب است، ولی چرا سلاح بپوشم، چرا زره بپوشم، مگر اگر كشته بشوم به بهشت نمی روم؟ چرا. پس همین طور خودم را به قلب لشكر می زنم تا كشته شوم و به بهشت بروم. می گوید این كار را نكن؛ تو داری نیروی اسلام را مصرف می كنی، تو خودت خشتی در بنای اسلام هستی، نیرویی از نیروهای اسلام هستی. برو بزن ولی كوشش كن تا حد امكان كمتر بخوری. اگر به این خیال بروی، اسلحه نپوشی و به خاطر اسلحه نپوشیدن كشته شوی، نیروی اسلام را هدر داده ای. برو بزن و تا حد امكان كشته نشو. برو تا حد ممكن طرف را از بین ببر ولی خودت را حفظ كن. این، معنی مطلبی است كه آقایان گفته اند و بسیار مسأله ی منطقی ای است.